عبودیت
الهی... ای کار براور ناتوانان...و ای سنگر حوادث هولناک..اینک من تنها مانده ام . و بار گناهان...و یار ویاوری با من نیست..و طاقت خشم ترا ندارم...و پشتیبانی مرا نیست...و در معرض خوف لقای تو مانده ام..و هراسم را ارام بخشی نیست...اگر مرا تنها واگذاری..کیست که مرا یاری کند؟؟
الهی..گریز گاه وپناهگاه همه تویی... پس بر محمد و ال او درود فرست...و مرا پناه ده که به سوی تو گریخته ام..و نیاز من براور که از تو خواستارم.
الهی...اگر تو روی کریم خویش از من بر تابی. یا مرا از فضل بزرگ خویش بی نصیب سازی. یا روزی از من باز داری. یا رشته پیوند از من بگسلی...جز به سوی تو گریز گاهی ندارم..و بنده توام وسر نوشت من بدست تست..
الهی...با فرمان تو مرا اختیاری نیست..حکم تو بر من روان است و قضای تو بر سرنوشتم عدل...نه میتوانم مهر ترا متوجه خویش سازم .نه ان سعادت که خرسندی تو بدست ارم..و به انچه نزد تست دست نمی یابم مگر به فرمانبرداری از تو و به فضیلت مهربانی تو..
الهی...من در همه حال بنده فروتن توام..و در همه حال به ناتوانی خود معترفم..پس به وعده ای که داده ای عمل کن...وانچه را به من عطا کرده ای کامل گردان..و از زوال نگهم دار که من بنده توام ..بنده مسکین .و نیازمند و حقیر ..فقیر و ترسان و پناه خواه...
الهی بر محمد و ال او درود فرست ویاد نعمت هایی که به من عطا فرموده ای از دلم نزدای..و مپسند که از نیکی و احسان تو در گرفتاری غافل گردم.. و از اجابت خواهش های من .اگر چه در تاخیر افتد نا امیدم مکن.. و در هر حال باشم تقاضای مرا بر اور..
الهی بر محمد و ال او درو د فرست و چنان کن که همواره ثنای تو گویم.. و ستایش تو کنم...و در همه حال چنان به حمد تو پردازم که به انچه از دنیا نصیب من میکنی فرحناک نشوم و از انچه مرا باز میداری دلگیر نگردم...
الهی سراچه دلم را خانه تقوای خود گردان...و کالبدم را به کاری بگمار که از من می پسندی..و مرا از هر اندیشه جز طاعت خودت باز دار..و غرقه طاعت خویش نمای..چندانکه انچه تو نمی پسندی نپسندم..
الهی بر محمد و ال او درود فرست..وسراچه دل مرا از هر اندیشه بپیرای...تا سراپرده مهر تو باشد.و انرا بیاد خویش مشغول دار و به خوف از خویش بپرور..و به بیم از خویش زنده بدار..وبه رغبت به سوی درگاه خویش نیرو بخش..و به سوی طاعت خویش گرایش ده...و در محبوب ترین راه خویش راهی گردان..
الهی توشه مرا در زندگی پرهیز گاری به درگاه خود قرار ده و کوچ مرا حرکت به سوی رحمت خویش معین فرما..وباب خشنودی خود به روی من بگشای..و نیرویی عطا فرما تا از سر اشتیاق انچه مایه خشنودی تست بر دوش کشم...و گریز گاهم را به درگاه خودت قرار ده..
الهی .. دلم را از بندگان شرورت برمان..وچنان کن که انس به تو و دوستدارانت و اهل طاعت تو دلم را فرا گیرد..و مگذار که هیچ بدکار و کافر دل بر من منت نهد..و دست یابد.. یا مرا به ان نیازی باشد...بلکه ارامش دل و اسایش روان من و بی نیازی و انجام یافتن کار های مرا بر عهده خویش گیر همانا که تو بر هر کار توانایی و این کار ها بر تو بس اسان است... ای مهربانترین مهربانان...
صحیفه سجادیه
Design By : Pichak |