عبودیت
مدتی قبل برای خرید شیرینی به یک قنادی رفتم. پس از انتخاب شیرینی، برای توزین و پرداخت مبلغ آن به صندوق مراجعه کردم .
آقای صندوقدار مردی حدوداً 50 ساله به نظر می رسید. با موهای جوگندمی ، ظاهری آراسته ، صورتی تراشیده و به قول دوستان " فاقد نشانه های مذهبی ! " القصه…
هنگام توزین شیرینی ها ، اتفاقی افتاد عجیب غریب !
نوشته شده در پنج شنبه 90/9/24ساعت
9:13 صبح توسط بنده خدا نظرات ( ) |
دلشوره عجیبی داشت و کمی هم تار می دید ولی مجبور بود...
نگاهی به جمعیت انداخت.
گوی را که بلند کرد ، سنگین تر از همیشه به نظر رسید .
وقتی آن را بلند کرد تا با شانه اش پرتاب کند ، دو گوی در هوا دید و جا خالی داد.
صدای خنده جمعیت بلند شد...
نوشته شده در چهارشنبه 90/9/2ساعت
9:20 صبح توسط بنده خدا نظرات ( ) |
Design By : Pichak |